دولت بریتانیا متعهد به دستیابی به انتشار خالص کربن صفر تا سال 2050 است. دولت همچنین متعهد به بهبود رشد عقب مانده بریتانیا است. این 2 هدف چگونه تلاقی می کنند؟ و این چگونه بر هدف رشد سبز و انقلاب صنعتی سبز که سیاست گذاران به دنبال آن هستند، تأثیر می گذارد؟
تحقیقات مایکل پولیت، پروفسور اقتصاد بازرگانی در دانشکده بازرگانی کمبریج جاج، و ویکتور آجی، پژوهشگر دانشیار در گروه تحقیقات سیاست انرژی (EPRG) مستقر در کمبریج جاج، این مسائل را با تمرکز بر رشد بهره وری کل عوامل تولید بریتانیا (TFP) بررسی می کند. در بخش برق در چند دهه آینده. TFP یک معیار کلیدی برای عملکرد اقتصادی است که توانایی اقتصاد را برای ایجاد درآمد از ورودی هایی مانند سرمایه گذاری سرمایه، نیروی کار و مواد می سنجد.
این تحقیق این کار را از طریق یک مدل شبیهسازی انجام میدهد که رشد ورودی و رشد خروجی را به عنوان بخشی از هدف دستیابی به کربنزدایی عمیق بخش برق از طریق سرمایهگذاریهای انرژی پاک در مقیاس بزرگ بررسی میکند. به بیان ساده، این تحقیق به رشد ورودیها برای سرمایهگذاری در فناوریهای کم کربن نسبت به انتظارات افزایش تولید و پیامدهای آنها در ارتباط با بهرهوری میپردازد.
بهرهوری بریتانیا در سال 2020 کاهش مییابد، انتظار میرود در سالهای 2030 و 2040 بهبود یابد.
نتایج تحقیق در بلندمدت دلگرم کننده تر از کوتاه مدت است.
این مطالعه میگوید: «نتیجه نشان میدهد که سالهای 2020 چالشبرانگیز هستند، زیرا بهرهوری در بخش برق سالانه 3.24 درصد کاهش مییابد که به دلیل ترکیب رشد ورودی بالا و تولید پایین است. با این حال، یافتههای ما نشان میدهد که دهههای 2030 و 2040 امیدوارکنندهتر به نظر میرسند، با رشد بهرهوری به ترتیب 3 درصد و 1.6 درصد در سال، با افزایش برقرسانی و کاهش سوختهای فسیلی و نیروی کار.
این تحلیل همچنین نشان میدهد که بخش عرضه گاز طبیعی و بخشهای جدید کم کربن مانند هیدروژن با چالشهای بهرهوری خود روبرو هستند: برای گاز طبیعی، سؤال این است که آیا میتوان هزینهها را به سرعت تولید کاهش داد تا بهرهوری کل عوامل (TFP) حفظ شود. در حالی که برای هیدروژن مسئله کلیدی این است که رشد TFP تا چه اندازه با پیشی گرفتن رشد سرمایه گذاری در ابتدا از رشد تولید به تعویق می افتد.
این تحقیق میگوید: «حتی وقتی به بخش انرژی نگاه میکنیم که انتظار میرود تقاضای کل زیر صفر خالص رشد کند، یعنی برق، چالش افزایش TFP در دنیای صفر خالص واضح است». ما با استفاده از یک مثال عملی عینی نشان میدهیم که سیاستهای صفر خالص میتواند به معنای رشد کم یا منفی TFP در دورههای طولانی باشد و سیاستمداران نباید متضمن این باشند که اقتصاد تحت این سیاستها سریعتر رشد خواهد کرد.»
مانند بریتانیا، اتحادیه اروپا و ایالات متحده در حال حاضر هدف سال 2050 برای به صفر رساندن انتشار گازهای گلخانه ای دارند، در حالی که هدف اعلام شده در چین 2060 و در هند 2070 است.
مطالعه بر مبادله بین اهداف صفر خالص و رشد اقتصادی تاکید می کند
پژوهشی که مایکل همنویس آن است، به مبادله بین اهداف صفر خالص و رشد بهرهوری بر اساس مدلی میپردازد که به طور خاص به بریتانیا نگاه میکند اما کاربرد گستردهتری دارد.
مایکل میگوید: «تحقیق ما این فرض را به چالش میکشد که رشد سبز که حفاظت از محیط زیست را ترویج میکند، سرعت رشد اقتصادی را نیز افزایش میدهد – یا حداقل کاهش نمیدهد». در حالی که سیاست گذاران اغلب مفهوم رشد سبز را به عنوان رشد پایداری می بینند که نتایج اجتماعی برد-برد را به همراه دارد، چنین پذیرشی از مفهوم رشد سبز تمایل به دور زدن مبادلات موجود بین حفاظت از محیط زیست و اثر اقتصادی کوتاه مدت دارد.
“در حالی که مفهوم رشد سبز در بین سیاستمداران و دوستداران محیط زیست محبوب است، ما احساس می کنیم که تجزیه و تحلیل دقیق تاثیر اقتصادی مهم است و تحقیقات ما نشان می دهد که مورد اقتصادی این مفهوم حداقل تا سال 2020 بسیار چالش برانگیز است.”
مایکل در مورد مسائل اقتصادی پیرامون انرژی سبزتر در کنفرانس انجمن توسعه پایدار در بلگراد، صربستان، در 14-15 نوامبر، که با عنوان “انتقال سبز – اقتصاد، انرژی و سلامت” نام داشت، صحبت کرد. سازماندهنده کنفرانس، فارغالتحصیل مدرسه کسبوکار قاضی کمبریج، کوستا زیوانوویچ (سیاست فناوری MPhil 2017) بود که در حالی که دانشجو بود، رویداد مشابهی را در کمبریج ترتیب داد، که تعامل بین دانشجویان و متخصصان را تقویت کرد. این کنفرانس این میراث را ادامه داد و به عنوان یک گردهمایی حرفه ای برتر برای پرداختن به جنبه های حیاتی توسعه پایدار تکامل یافت.
3 عاملی که ایده رشد سبز را به عنوان یک دارو منفجر می کند
این تحقیق می گوید: «تلاش های ملی و بین المللی در حال حاضر به سمت رشد سبز به عنوان نوشدارویی برای تغییرات اضطراری آب و هوا و چالش های اقتصادی متمرکز شده است. ایده چنین نوشدارویی:
1
چالش های سرمایه گذاری فناوری سبز صنعت بریتانیا
فقدان شواهدی مبنی بر اینکه صنعت بریتانیا در موقعیت خوبی برای بهره مندی از سرمایه گذاری های اولیه در هیدروژن، انرژی هسته ای و جذب، استفاده و ذخیره سازی کربن قرار دارد، زیرا چنین فناوری هایی برای موفقیت نیاز به مقیاسی دارند که شاید برای سایر کشورهای بزرگتر مناسب باشد.
2
اختلالات بازار کار ناشی از سیاست های سبز
سیاست های سبز از طریق اختلال در زنجیره تامین و کاهش تقاضای کلی بر بازارهای کار تاثیر می گذارد. در حالی که بسیاری از کارگران در بخشهای کربن فشرده مانند نفت و گاز به مشاغل سبزتر روی میآورند، این امر حداقل در کوتاهمدت هزینههای انتقال قابل توجهی را به همراه خواهد داشت.
3
ایجاد اشتغال محدود در صنایع سبز
در صنایع سبز جدید نمی توان مشاغل زیادی ایجاد کرد، این فعالیت های اقتصادی است که به دنبال به حداقل رساندن تأثیرات بر محیط زیست است. در حالی که انرژیهای تجدیدپذیر ظاهراً در مراحل ساخت و نصب و راهاندازی نسبت به انرژیهای معمولی کار فشردهتر هستند، دادههای آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که به استثنای تأسیسات خورشیدی، «پروژههای تجدیدپذیر کمترین شغل را ایجاد میکنند، بین یک تا ۲ شغل در هر میلیون دلار سرمایه گذاری سرمایه، در حالی که بهره وری انرژی در ساختمان ها و صنعت بر اساس چنین اقداماتی به مراتب شغل آفرینی بیشتری دارند.
به هر حال رشد سبز به چه معناست؟
بحث در مورد تأثیر اقتصادی حرکت به سمت منابع انرژی تجدیدپذیر به دلیل این واقعیت پیچیده است که حتی تعریف “رشد سبز” یکسان نیست.
در حالی که سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) می گوید رشد سبز به معنای “تقویت رشد و توسعه اقتصادی در حالی که تضمین می شود دارایی های طبیعی همچنان منابع و خدمات زیست محیطی را که رفاه ما بر آن متکی است فراهم می کند” است، بانک جهانی می گوید سبز. رشد «رشدی است که در استفاده از منابع طبیعی کارآمد باشد، از این نظر پاک باشد که آلودگی و اثرات زیستمحیطی را به حداقل برساند، و از این نظر انعطافپذیر باشد که مخاطرات طبیعی و نقش مدیریت زیستمحیطی و سرمایه طبیعی در پیشگیری از بلایای فیزیکی».
همانطور که مایکل و ویکتور خاطرنشان می کنند: “اگرچه هر دو تعاریف OECD و بانک جهانی به رشد اهمیت می دهند، مفهوم OECD از رشد سبز بر سطح پایداری دقیق تر در مقایسه با بانک جهانی که تا حدودی در مورد میزان حفاظت از محیط زیست مبهم است، تاکید می کند.”
در همین حال، برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد از اصطلاح «اقتصاد سبز» به جای «رشد سبز» استفاده میکند و آن را به عنوان سیاستی تعریف میکند که به طور همزمان درآمد را افزایش میدهد و رفاه انسان را بهبود میبخشد «در حالی که به طور قابلتوجهی خطرات زیستمحیطی و کمبودهای زیستمحیطی را کاهش میدهد». نویسندگان تحقیق به عنوان یک تعریف فراگیرتر از OECD یا بانک جهانی توصیف می کنند.
مسائل مربوط به بهره وری برای بخش برق بریتانیا علیرغم تأثیر مثبت مورد انتظار از صفر خالص
این تحقیق می گوید: «سهم جدید این مقاله برجسته کردن دشواری دستیابی به رشد سبز در زمینه بحث در مورد عوامل تعیین کننده بهره وری کل عوامل است. ما این کار را با اشاره به مثال خاص صنعت برق بریتانیا انجام می دهیم. این صنعت از امروز تا سال 2050 مسیرهای صفر خالص را به خوبی انجام داده است و یک توصیف ساده از خروجی ها و ورودی ها دارد. با استفاده از اینها میتوانیم ماهیت چالش بهرهوری را حتی برای بخشی که انتظار میرود تحت تأثیر مثبت سیاستهای صفر خالص قرار گیرد، نشان دهیم.
اساساً، اگر صفر خالص به ورودیهای فیزیکی بالاتری نیاز داشته باشد و بازده فیزیکی را کاهش دهد، افزایش بهرهوری اندازهگیری شده چالشبرانگیز خواهد بود. تنها راه افزایش بهرهوری در بخشهای انرژی، افزایش نسبی ارزش واقعی تولید واحد خواهد بود و این احتمالاً به معنای بالاتر بودن قیمتهای واحد تعدیلشده با تورم عمومی واقعی خواهد بود. قیمتهای سرفصل بالاتر انرژی (نسبت به سال 2020)، اگر ناشی از سیاست صفر خالص باشد، ممکن است اجرای سیاسی آن دشوار باشد.
بنابراین تحلیل ما نشان میدهد که سیاستمداران به جای تمرکز صرفاً بر معیارهای ورودیها در صنایع سبز – مانند ایجاد شغل و سرمایهگذاری – باید به بهرهوری زیربنایی صنایع سبز، یعنی خروجیها به ازای هر ورودی وزنی توجه کنند.»